یک روز تعطیل
جمعه هفته گذشته که میشه 26 اردیبهشت ماه 93 ما خونه بودیم و عمه ها همراه با مادر جون و عمو محمد اومدن خونه ما و همگی با هم رفتیم بوستان جوانمردان ایران ،اونجا پر از درخت های توت بود و شما کلی توت خوردین و بعد با عمو محمد رفتین سرسره بازی،کلی بهتون خوش گذشت و حال کردین
بعد از اون به دعوت عمه سمیرا و عمه افسانه برای خوردن شام رفتیم رستوران مروارید
اول با ماهی ها بازی کردین
بعد رو صندلی غذا خوری نشستین و طبق معمول خواستین نوشابه بخورین،شما تو این سن عاشق مایعات هستین و هر چقدر آب و نوشابه و دوغ و شربت میخورین سیر نمیشین
خلاصه با همکاری همگی تونستیم نوشیدنی ها رو کم کنیم تا شما یه شام حسابی بخورین ،خیلی دوست داشتین و خیلی بهتون چسبیده بود ،نوش جانتون
اینجا خودتون رو زدید به خواب و گفتین ما خوابیدیم
انشاالله همیشه خوش و خرم باشین .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی