بیماری محمد صدرا و محمد کسری
جمعه صبح این هفته ساعت 7 صبح بود که محمد صدرا با استفراغ از خواب بیدار شدی و تا ساعت 9 صبح 3 بار استفراغ کردی و من و بابا امیر به همراه عمه سمیرا سریع رفتیم بیمارستان اونجا یه امپول برات تزریق کردن و شربت تجویز شد اما متاسفانه بعد از اینکه ما امودیم خونه دوباره حالت بد شد خیلی شدید استفراغ کردی و ما دوباره به بیمارستان مراجعه کردیم و متاسفانه شما رو بستری کردن
خیلی بی حال بودی ازت نمونه ادرار و خون گرفتن که الحمدلله مشکلی نداشت،الهی مامانت برات بمیره وقتی میخواستن ازت رگ بگیرن خیلی اذیت شدی من و عمه سمیرا هر کاری میکردیم که اروم بشی فایده نداشت ،عمه جون با دستکش پرستار برات بادکنک درست کردو باهات بازی میکرد و.......... اما شما عشقم خیلی گریه کردی و من هم همراهیت میکردمواز خدا میخوام که هیچ وقت مریض نشین و همیشه سلامت باشین
و ما تا ساعت 11 شب بیمارستان بودیم و در نهایت با رضایت شخصی خودمون اوردیمت خونه و شب تا صبح من و مادرجون بالا سرت نشته بودیم چون شما تب شدیدی داشتی و فردای اون روز متوجه شدیم که محمد کسری هم دچار این بیماری شده و به صورت وحشتناکی استفراغ میکرد ،دوباره خیلی سریع رفتیم بیمارستان خدا رو شکر که دکتر برات فقط امپول تجویز کرد و الحمدلله نیازی به سرم نداشتی الهی شکر
شما هم اقا کسرای من تب خیلی شدیدی داشتی و بعد از 3 روز خوب شدی
ویروس خیلی بدی بود امیدوارم به لطف و کرم خدای بزرگ هرگز راهی بیمارستان نشید و نیازی به دکتر نداشته باشین و همیشه خوب و خوش وسلامت باشین.